اعدان

لغت نامه دهخدا

اعدان. [ اِ ] ( اِخ ) نام آبی است ازآن ِ بنی تمیم. ( از معجم البلدان ).

جمله سازی با اعدان

فیلم با فتح زندان باستیل آغاز شده و روند تاریخی‌ای که به وقایعی چون ایجاد قانون اساسی مشروطه، دستگیری پادشاه، لغو سلطنت و اعلام جمهوری و نهایتاً اعدان لوئی شانزدهم انجامید را از بستر زندگی و نگاه عوام پاریسی و مشارکت سیاسی آنها و همچنین وقایع مجلس ملی فرانسه پی می‌گیرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نسل
نسل
باوانم
باوانم
دول
دول
خوار
خوار