استحسار

استحسار در زبان فارسی به معنای خستگی شدید، ناتوانی و درماندگی است. این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد یا موجودی به دلیل تحمل فشارها، سختی‌ها یا تلاش‌های زیاد، به حدی خسته و بی‌طاقت شده که دیگر توان ادامه دادن ندارد. استحسار بیانگر ضعف جسمی یا روحی عمیق است و در متون ادبی و رسمی برای نشان دادن حالتی از فرسودگی و ناامیدی به کار می‌رود. به طور کلی، استحسار حالتی است که در آن فرد به دلیل فشارهای زیاد به نقطه‌ای از خستگی و ناتوانی می‌رسد.

لغت نامه دهخدا

استحسار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) مانده شدن. ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ).

جمله سازی با استحسار

در مجمع البيان گفته: استحسار به معناى اين است كه كسى از شدت خستگى نيرويش تمام شود وقتى مى گويند: (بعير حسير) معنايش شتر مانده است واصل اين كلمه از جمله معروف: (حسر عن ذراعيه ) گرفته شده كه معنايش تمام شدن نيرو به خاطر خستگى است.