استجنان

لغت نامه دهخدا

استجنان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) پوشیده گردیدن. ( منتهی الارب ). پوشیده شدن. ( زوزنی ). || دیوانه گردیدن. ( منتهی الارب ). || طلب طرب کردن. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

پوشیده گردیدن

جمله سازی با استجنان

549- حضرت امام (ره ) در بحث ((احاطه و اطلاع اوليا بر مقدرات خلق )) نيز بهاتصال ولى الله به اقلام عاليه و الواح قدسيه اشاره مى نمايند:((ليلة القدر)) چونليله مكاشفه رسول خدا و ائمه هدى است، از اين جهت، كشف جميع امور ملكيه از غيب ملكوتبراى آنها مى شود؛ و ملائكه موكله بر هر امرى از امور براى آن حضرات در نشئه غيب وعالم قلب ظاهر شود، و جميع امورى كه در مدتسال براى خلايق تقدير شده و در الواح عاليه و سافله مكتوب گرديده، به طور كتبملكوتى و استجنان وجودى، بر آنها مكشوف و معلوم گردد؛ و اين مكاشفه مكاشفه ملكوتيهاست.