لغت نامه دهخدا
اثقاب. [ اِ ] ( ع مص ) روشن کردن آتش. ( تاج المصادر بیهقی ). برافروختن آتش: اثقب النّار. ( منتهی الارب ).
اثقاب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ثقبه.
اثقاب. [ اِ ] ( ع مص ) روشن کردن آتش. ( تاج المصادر بیهقی ). برافروختن آتش: اثقب النّار. ( منتهی الارب ).
اثقاب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ ثقبه.
💡 در حـديـث ديـگـرى از پـيـغـمـبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم:الصـور قرن من نور فيه اثقاب على عدد ارواح العباد: (صور شاخى است از نور كه درآن سوراخهائى به عدد ارواح بندگان است )!