ابن سهلان

لغت نامه دهخدا

ابن سهلان. [ اِ ن ُ س َ ] ( اِخ ) قاضی زین الدین عمربن سهلان ساوی. فیلسوف ایرانی در قرن ششم هجری. تولد او در ساوه بود و چندی در آنجا بقضا اشتغال داشت پس از آن کتابخانه او به ساوه بسوخت و او به نیشابور هجرت کرد وبه استنساخ کتاب شفا معاش میگذاشت و از آن کتاب سالی یک نسخت می کرد و بصد دینار میفروخت. از تصنیفات اوبصائرالنصیریه در منطق معروف است که بنام نصیرالدین ابوالقاسم محمودبن مظفر وزیر سلطان سنجر کرده است.

فرهنگ فارسی

فیلسوف ایرانی در قرن ششم و متولد ساوه

جمله سازی با ابن سهلان

💡 در ۴۰۹ ه‍.ق سلطان‌الدوله پناه‌خسرو وزارت را از ابوالقاسم جعفر ابن فسانجس می‌گیرد و به ابوغالب حسن بن منصور سیرافی می‌دهد. در همان سال ۴۰۹ ه‍.ق سلطان‌الدوله پناه‌خسرو شیراز را به مقصد بغداد ترک می‌کند تا نظم و آرامش را در عراق برقرار کند؛ ولی در ۴۱۱ ه‍.ق بغداد را از کف می‌دهد برادرش مشرف‌الدوله حسن فرمانروای بغداد می‌گردد. این دو برادر قرار می‌گذارند که هیچ‌کدام ابن سهلان را به وزیری برنگزینند؛ ولی سلطان‌الدوله پناه‌خسرو در ذیحجهٔ ۴۱۱ ه‍.ق در شوشتر (در راه بازگشت از بغداد) ابن سهلان را به وزارت برمی‌گزیند و مأمور تصرف بغداد می‌کند. ابن سهلان در همان ذیحجه با سپاهیان مشرف‌الدوله حسن درگیر می‌شود؛ ولی شکست می‌خورد.

💡 (قاضى زيد الدين عمر بن سهلان ساوجى ) معروف به ابن سهلان در نيشابور مىزيسته و از كسب دسترنج خود از راه استنساخ كتب زندگى مى كرده است.(30)