ابتلال

لغت نامه دهخدا

ابتلال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) تر شدن. ( زوزنی ). || از بیماری به شدن. نیکو شدن حال پس از بدی و سختی. || آب بزیر پوستش دویدن پس از نزاری.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] (مص ل. ) ۱ - تر شدن. ۲ - خوب شدن حال پس از بیماری و سختی. ۳ - چاق شدن پس از نزاری.

فرهنگ عمید

نیکو شدن حال کسی پس از بیماری و سختی و لاغری.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تر شدن. ۲ - از بیماری به شدن. ۳ - نیکو شدن حال پس از بدی و سختی. ۴ - آب بزیر پوست کسی دویدن پس از نزاری.

ویکی واژه

تر شدن.
خوب شدن حال پس از بیماری و سختی.
چاق شدن پس از نزا

جمله سازی با ابتلال

برگزيدگان خدا به انواع رنجها همانند سوءاخلاق خانواده، فقر، مرض، آزار خلق و...دچار مى شوند چون تسليم اند زبان اعتراض ندارند و نارضايتى درونى از ابتلالات راهم ندارند.