صنع قسی
جمله سازی با صنع قسی
از آن نفس که برون داده اند گوهر تو بگنج صنع نمانده تعلق گنجور
یارب از نیست به هست آمدهٔ صنع توایم وانچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست
همه آثار صنع اوست اینجا بر ما زشت و بد نیکوست اینجا
راه من تو گم مکن چون ره شدم از کمال صنع خود آگه شدم
ز اعلا سوی اسفل میرود کار زهی قدرت زهی صنع جهاندار