معرکه ساز

لغت نامه دهخدا

معرکه ساز. [ م َ رَ ک َ / م َ رِ ک ِ ] ( نف مرکب ) معرکه گیر. ( آنندراج ). رجوع به معرکه گیر شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه معرکه بر پا کند ( اعم از ریسمان باز حقه باز درویشی که شمایل انبیا و اولیا را نشان دهد ).

جمله سازی با معرکه ساز

سر عدوی تو گر پیچد از اطاعت تو به خاک معرکه سازی چو گوی غلطانش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ضیق وقت
ضیق وقت
کردار
کردار
چیره
چیره
فال امروز
فال امروز