در تـفـسـيـر عـلى بـن ابـراهـيـم مـطـلبـى اسـت كـه بـاور كـردن و انـتـسـاب آن بـه موسىمـشـكـل اسـت و مـعـلوم نـيـسـت آن را از تـواريـخ يـا مـفـسـّراننـقـل كـرده يـا بـر طـبـق آن روايـتـى يـافـتـه: شـعـيـب بـه مـوسـى گـفـت: هـر چـه در ايـنسـال گـوسـفـنـدان مـن بچه ابلق زاييدند، از آن تو باشد. موسى كه اين مخن راشـنـيد، صبر كرد تا وقتى كه خواست گوسفندان ند(و قوچ ها) را بر ماده ها بفرستد، درآن وقـت چـوبـى آورد و پـارچـه ابلقى روى ان انداخت و آن را ميان گوسفندان در زمين فروكـرد و سـپـس قـوچ هـا را بـر گـوسـفـنـدان مـاده فـرسـتـاد. هـمـيـن سـبـب شـد كـه در آنسـال هـر گوسفندى كه بره اى زاييد، رنگ بره اش ابلق شود. (تفسير قمى، ص 483 ـ 488.