متلهف

لغت نامه دهخدا

متلهف. [ م ُ ت َ ل َهَْ هَِ ] ( ع ص ) دریغ خورنده. ( از منتهی الارب ). افسوس خورنده و اندوهگین. ( غیاث ) ( آنندراج ). مضطرب و غم خورده و دریغ و افسوس خورده و ملول. ( ناظم الاطباء ). آن که افسوس خورد. دریغ خورنده. اندوهناک. ج، متلهفین. ( فرهنگ فارسی معین ). متأسف. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): روزگاری در طلبش متلهف بود و پویان. ( گلستان ). || متحرک. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ تَ لَ هِّ ) [ ع. ] (اِفا. ) اندوهگین، کسی که دریغ و افسوس می خورد.

فرهنگ عمید

کسی که دریغ و افسوس می خورد، اندوهگین.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه افسوس خورد دریغ خورنده اندوهناک جمع: متلهفین.

جمله سازی با متلهف

💡 و شيخ جليل على بن محمّد بن على خرّاز، در (كفاية الاثر) روايت كرده ازرسول خدا صلى الله عليه و آله كه فرمود به على عليه السلام: (يا على ! تو از منىو من از تو، تو برادر و وزير منى. چون بميرم، ظاهر شود كينه ها در دلهاى قومى و زوداست كه پس از من، فتنه اى شود سخت و دشوار كه بيفتد در آن، هر بيگانه و نزديك واين در وقت مفقود شدن از شيعه است، پنجم از هفتم از فرزندان من، كه محزون مى شوند ازبراى فقدان او، اهل آسمان و زمين. پس چه بسيار مؤ من و مؤ منه متاءسف متلهف، حيران استزمان فقد او.)

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روزگار یعنی چه؟
روزگار یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز