متقدمه

لغت نامه دهخدا

( متقدمة ) متقدمة. [ م ُ ت َ ق َدْ دِ م َ ] ( ع ص ) مؤنث متقدم. ج، متقدمات [ م ُ ت َ ق َ ددِ ] رجوع به متقدم شود.

جمله سازی با متقدمه

💡 گفت: (شهادت مى دهم كه نيست الهى، الاّ اللّه تعالى و شهادت مى دهم كه تورسول و فرستاده خدايى و شهادت مى دهم كه ايشانند اوصياء بعد از تو و به تحقيق كهيافته ام اين معنى را در كتب متقدمه. پس خبر ده مرا اىرسول خدا ! از وصى دوازدهم از جمله اوصياى تو.)

💡 با ((فتح قريب )) ابواب معارف قلبيه مفتوح شود و ذنوب نفسيه مغفور گردد، و با((فتح مبين )) ابواب ولايت و تجليات الهيه مفتوح گردد، و بقاياى ذنوب متقدمه و ذنوبقلبيه متاءخره آمرزيده شود، و با ((فتح مطلق )) فتح تجليات ذاتيه احديه گردد وذنب مطلق ذاتى مغفور شود.

💡 آيه مباركه ((تطهير)) دلالت مى كند كه اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله كه طبقنصوص متقدمه شامل خمسه طيبه مى شود، معصوم از خطا و اشتباه هستند؛ زيرا رجسى كه دراين آيه از اهل بيت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نفى شده، به معناى قذر كه اعم از نجاستاست، مى باشد و شامل تمام كارهاى زشت و گناهان مى شود.