قاقز

لغت نامه دهخدا

قاقز. [ ق ُزز ] ( ع اِ ) کوزه های بزرگ. ( منتهی الارب ). رجوع به قاقزه و قازوزه شود.

جمله سازی با قاقز

💡 قضيه ديگرى كه من خود از نزديك شاهد آن بودم اين است كه: حدود 20سال پيش در روستاى ما به نام (روستاى دستجرد قاقزان ) از توابع استان قزوين كهرودخانه نسبتاً بزرگى از دروازه روستا مى گذرد و در ايام بارندگى از آنجاسيل جارى مى شود، روزى سيل مهيب و زيادى آمد، جورى كه مردم همه به وحشت افتادند و هرلحظه هم مقدار و شدّت سيل بيشتر و وحتشتناك تر كى شد و عنقريب بود كهسيل وارد كوچه ها و خانه ها گردد و تلفات و خسارات سنگينى را به بار آورد. در اينهنگام به ذهن فرد يا افرادى خطور كرد كه اگر مقدارى تربت سيدالشهدا بريزندسيل فروكش مى كند، همين كار را كردند به فاصله خيلى كمسيل مقدارى فروكش كرد و هر لحظه كمتر و كمتر شد تا جايى كه ديگر خطر رفع شد ومردم از اضطراب و وحشت و نگرانى بيرون آمدند.

اسرار کردن یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز