عقابان

لغت نامه دهخدا

عقابان. [ ع ُ ] ( ع اِ ) تثنیه عقاب، در حال رفع. عقابین. رجوع به عقابین شود.

فرهنگ فارسی

تثنیه عقاب در حال رفع عقابین

جمله سازی با عقابان

یکی هفته در آن کوه و بیابان نرستند از عقابینش عقابان
پلنگان را کنارش بود بالش عقابان سایه‌بان کرده ز بالش
ز بیم عقابان پولاد چنگ نگردد کسی گرد آن خاره سنگ
سگان از هژبران کشیده دوال عقابان ز سیمرغ بر کنده بال
عقابان درآیند از اوج بلند نمانند یک موی از آن گوسفند
دمان یوز تازان بر آهو به جنگ عقابان عقیقین به خون کرده چنگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندر یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
پهن یعنی چه؟
پهن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز