صلتی

لغت نامه دهخدا

صلتی. [ ص َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به عثمان بن ابی الصلت که سرسلسله طایفه ای از خوارج است. ( الانساب سمعانی ). رجوع به صَلتیَّة شود.

فرهنگ فارسی

نسبت است بعثمان بن ابی الصلت که سر سلسله طایفه از خوارج است

جمله سازی با صلتی

گر اندک صلتی بخشد امیرت ازو بستان کزو بسیار باشد
صلتی در خور آن شعر فرستند و رنی شعر من باز فرستند نه ازو نه ز من
اگر بیابم آنرا که شعر دریابد بدو دهم صلتی تا سخن بَرو خوانم
از پس خلعت شایسته بآیین صلتی به درخشانی چون شمس وبه خوبی چو قمر
در سرای من ارچه هست عزیز صلتی سخت خوار می خواهم
هر خراج و صلتی که بایدت آن ز ما هر موسمی افزایدت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز