صلتی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با صلتی
گر اندک صلتی بخشد امیرت ازو بستان کزو بسیار باشد
صلتی در خور آن شعر فرستند و رنی شعر من باز فرستند نه ازو نه ز من
اگر بیابم آنرا که شعر دریابد بدو دهم صلتی تا سخن بَرو خوانم
از پس خلعت شایسته بآیین صلتی به درخشانی چون شمس وبه خوبی چو قمر
در سرای من ارچه هست عزیز صلتی سخت خوار می خواهم
هر خراج و صلتی که بایدت آن ز ما هر موسمی افزایدت