لغت نامه دهخدا
صفن. [ ص ُ ]( ع اِ ) خنور از چرم که در وی آب کنند. ( منتهی الارب ). || توبره شبان و شتربان که زاد و اسباب خود در وی نهند. ( منتهی الارب ). رجوع به صفنة شود.
صفن. [ ص َ / ص ُ ] ( ع اِ ) سفره. ( منتهی الارب ).
صفن. [ ص َ ف َ ] ( ع اِ ) آنچه در وی خوشه باشد از کشت. || خانه زنبور که برای خودیا بچه ها ساخته و ترتیب داده باشد. ( منتهی الارب ).