شیرمال

لغت نامه دهخدا

شیرمال. ( ن مف مرکب ) شیرمالیده. مالیده با شیر. مخمر با شیر. با شیر سرشته. || ( اِمرکب ) یک قسم نانی که با شیر پزند. ( ناظم الاطباء ). قسمی نان که با شیر خمیر کنند. نان ستبر و کوچک که بجای آب خمیر آنرا با شیر بسرشند. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(ص مف. اِ. ) نانی که از آرد گندم و شیر و روغن درست کنند.

فرهنگ عمید

شیرمالیده، نوعی نان که آرد آن را با شیر خمیر می کنند.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) نانی که از آرد گندم و شیر و روغن پزند.

ویکی واژه

نانی که از آرد گندم و شیر و روغن درست کنند.

جمله سازی با شیرمال

علاوه بر این موارد آب و هوا و نوع بافت منازل و رستوران‌های کوهستانی و اسب سواری و روستائیانی که نان شیرمال طبخ می‌کنند از زیبائی‌ها و جاذبه‌های این روستاست.
نان زنجبیلی (لوزی)، حلوا اماج، نان سرغربیلی، نان پادرازی، قطاب و نان شیرمال از نان‌ها و شیرینی‌های سنتی شهر گرگان هستند.
از غذاهای محلی روستا می‌توان به بلغورَ آش (آش بلغور)، دویینه آش (آش دوغ)، پُرشیکَه (آش اُماج)، انجیمک، مارجیمک اشاره کرد. زنان روستا نیز برای شب‌های طولانی زمستان و شب‌نشینی‌ها خوراکی‌هایی از قبیل، باسلوق، شیرمال محلی، گندم بو داده و… آماده می‌کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طولانی یعنی چه؟
طولانی یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
باوانم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز