لغت نامه دهخدا
شهرجنگی. [ ش َ ج َ ] ( اِ مرکب ) جنگ که میان افراد شهر درگیرد. جنگ خانگی. جنگ داخلی.( فرهنگ فارسی معین ). این اصطلاح را محمدبن عبدالجلیل قزوینی در کتاب نقض بعض فضایح الروافض آورده است.
شهرجنگی. [ ش َ ج َ ] ( اِ مرکب ) جنگ که میان افراد شهر درگیرد. جنگ خانگی. جنگ داخلی.( فرهنگ فارسی معین ). این اصطلاح را محمدبن عبدالجلیل قزوینی در کتاب نقض بعض فضایح الروافض آورده است.
( اسم ) جنگ داخلی ٠
💡 در جنگ داخلی سوریه بین کردها و نیروهای تندروی سلفی بنیادگرا برای تسلط بر این شهر جنگی درگرفت. متعاقب آن گروههای تندروی سلفی در قتلعامی ۴۵۰ تن از کردهای تل ابیض را کشتند که ۱۲۰ تن آنان کودک بودند.
💡 فیلمنامه فیلمهای سینمایی اتوبوس شب و چتری برای کارگردان (فیلم تلویزیونی) از کتاب داستانهای شهر جنگی اقتباس شدهاند.
💡 داستانهای شهر جنگی مجموعهای از هشت داستان کوتاه از حبیب احمدزاده است که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیدهاست. این کتاب بارها تجدید چاپ شده است.