شه شه

شه شه

لغت نامه دهخدا

شه شه. [ ش َه ْ ش َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف شاه شاه که در اصطلاح شطرنج آنرا کش گویند:
گفت شه شه وآن شه کبر آورش
یک به یک شطرنج برزد بر سرش.مولوی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ( شطرنج ) گفتن: شاه شاه. کیش.

دانشنامه عمومی

دانیلو نوس معروف به شه شه ( انگلیسی: Tchê Tchê؛ زادهٔ ۳۰ اوت ۱۹۹۲ ) بازیکن فوتبال اهل برزیل است.

جمله سازی با شه شه

در گوش دل آمد سحر از هاتف غیبم کین عید به بخت شه شه زاده سعیدست
پیش شه شه‌زادگان استاده جمع قرة العینان شه هم‌چون سه شمع
گفت شه شه و آن شه کبرآورش یک یک از شطرنج می‌زد بر سرش
گر بپیوندی بدان شه شه شوی سوی هر ادبیر تا کی می‌روی
گر تو او را شه شهان خوانی یا فزونتر ز جان جان دانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال انگلیسی فال انگلیسی فال فرشتگان فال فرشتگان فال ورق فال ورق