شلمی

لغت نامه دهخدا

شلمی. [ ش َ ل َ ] ( ص نسبی ) شلغمی. منسوب به شلم. منسوب به شلغم. ( یادداشت مؤلف ):
شلمی آش میپزد بی بی.خاقانی.

جمله سازی با شلمی

دهستان شلمی یکی از دهستان‌های بخش گلی‌داغ شهرستان مراوه‌تپه در استان گلستان ایران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
با
با
هیت
هیت
متمایز
متمایز
دول
دول