سنگین دست

لغت نامه دهخدا

سنگین دست. [ س َ دَ ] ( ص مرکب ) کسی که بتأمل و تانی کار کند. ( غیاث ) ( آنندراج ):
بیستون را تیشه ام در حمله اول گداخت
نیست با من نسبتی فرهاد سنگین دست را.صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کسیکه بتامل و تانی کار کند

جمله سازی با سنگین دست

💡 بیستون را تیشه‌ام در حملهٔ اول گداخت نیست با من نسبتی فرهادِ سنگین دست را

💡 به آهی کوه تمکین نکویان را سبک سازم به من فرهاد سنگین دست کی همسنگ می‌گردد؟