سعاد

لغت نامه دهخدا

سعاد. [ س ُ ] ( اِخ ) زن محبوبه که در عرب بوده است. ( غیاث ) ( آنندراج ). نام معشوقه ای در عرب:
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
من المبلغ عنی الی سعاد سلامی.حافظ.بانت سعاد فقلبی الیوم متبول
متیم اثرها لم یفد مکبول.کعب بن زهیر ( از عقدالفرید ج 6 ص 139 ).

فرهنگ فارسی

زن محبوبه که در عرب بوده است. نام معشوقه ای در عرب.

فرهنگ اسم ها

اسم: سعاد (دختر) (عربی) (تلفظ: soeād) (فارسی: سعاد) (انگلیسی: soead)
معنی: نام زن محبوبی در عرب، خوشبخت، نام معشوقه ای در عرب

جمله سازی با سعاد

هر کجا رخشت دهد بر تو سعادین چو جلای هر کجا شهوت کند سرعت رواحین چون کوار
سعاد ماسی ۲۳ اوت ۱۹۷۲ در یکی از محلات حومه الجزیره، پایتخت الجزایر، در خانواده‌ای مسلمان و پرجمعیت به دنیا آمد که صاحب هفت فرزند بودند.
آن را که کشیده ست قضا میل شقاوت در دیده او کحل سعادات محال است
سعاد ماسی با تشویق و پشتیبانی برادر بزرگ‌اش به یادگرفتن گیتار روی آورد و از سنین پایین به نواختن گیتار و آوازخوانی مشغول شد و تا بیست سالگی دنبال سبک‌های مختلف موسیقی و آواز از فلامنکو و راک تا هندی رفت.
سعاد مخنت (زاده ۱۹۷۸ آلمان) خبرنگار و نویسنده آلمانی است. او برای رسانه‌هایی چون نیویورک تایمز ، واشینگتن پست و کانال تلویزیونی آلمانی زد د اف نویسندگی یا کار کرده‌است.
از ریاحین سعادات و گل تحقیق و انس صدهزاران جان به دعوت کرد چون باغ ارم