سریر افروز

لغت نامه دهخدا

سریرافروز. [ س َ اَ ] ( نف مرکب ) فروزنده تخت. که تخت و تاج را رونق دهد. رونق دهنده ملک:
سریرافروز اقلیم معانی
ولایت گیر ملک زندگانی.نظامی.

فرهنگ فارسی

فرزند. تخت. که تخت وتاج را رونق دهد. رونق دهنده ملک.

جمله سازی با سریر افروز

شکوه افزای تخت کیقبادی سریر افروز بزم خسروانی
سریر افروز عرش از خوابگاهش برون آمد دو عالم خاک راهش