لغت نامه دهخدا
سردها. [ س َ دَ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 141 تن سکنه است. آب آن از چاه. محصول آنجاغلات و بزرک است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
سردها. [ س َ دَ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 141 تن سکنه است. آب آن از چاه. محصول آنجاغلات و بزرک است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
💡 گل سپاسی یا جنتیانا سردهای از گلسپاسیان است با حدود ۴۰۰ گونه و پراکندگی وسیع که یکی از ویژگیهای آن تاخوردگی بین دو قطعهٔ جام است.
💡 از آتش عشق سردها گرم شود وز تابش عشق سنگها نرم شود