زنگین

لغت نامه دهخدا

زنگین. [ زَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان قزل گجیلو است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 385 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

جمله سازی با زنگین

تو رنگرزی، تو نیل‌پزی هان کینه را، زنگین نکنی
آنومالی شمال کاهی یک اندیس فلزی است که در حوالی شهر بیرجند استان خراسان قرار دارد و مادهٔ معدنی موجود در آن، طلا است.سنگ میزبان این اندیس شیل، ماسه سنگ، توف ماسه‌ای، بازالت، اسپیلیت و آمیزه زنگین است در این اندیس، پاراژنزهای منییت، هماتیت، روتیل، کرومیت، گارنت، پیریت، زیرکن، باریت، مالاکیت، مارکاسیت، ژاروسیت یافت می‌شوند.
چو دست حنا بسته ست دست ار زنگین از آن نداری در دست خویش ساغر زیر