رودم
جمله سازی با رودم
از نظر می رودم چهر دلارای حبیب کی بپاید ز پیش پای دل از پند ادیب
ور در سر آن زلف پریشان رودم دل از بهر دل خسته پریشان نتوان بود
گفتم: بکار عشق، مرا میدهی فریب؟ در کار شاعری رودم چون بکار دست؟!
گر دین رودم در سر کار تو نگردم الا که پرستار خدایی که تو باشی
اسبهائی بجنیبت رودم در موکب که بدرند دل وگوش فلک را بصهیل
گرچه از رفتن او می رودم صبر و شکیب هر کجا رفت خدایا به سلامت ببرش