رودبان

لغت نامه دهخدا

رودبان. ( ص مرکب ) پاسبان رود. نگهبان و محافظ رود:
چو آمد بنزدیک اروندرود
فرستاد زی رودبانان درود.فردوسی.چنان خوار برگشت از او رودبان
که جان را همی گفت پدرود مان.فردوسی.
رودبان. ( اِخ ) دهی است از بخش سرباز شهرستان ایرانشهر واقع در 22هزارگزی جنوب سرباز و در کنار راه مالرو سرباز به فیروزآباد. منطقه ای است کوهستانی و هوایی گرم دارد. سکنه آن در حدود 75 تن است. آب آن از رودخانه تأمین میشودو از محصولات عمده اش غلات و برنج و خرما قابل ذکر است. شغل اهالی زراعت است و سکنه از طایفه سرباز هستند. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

جمله سازی با رودبان

💡 چنان خوار برگشت زو رودبان که جان را همی گفت پدرودمان

💡 چوزان رودبانان گروهی بکشت به شمشیر بران و زخم درشت

💡 بران رودبان گفت پیروز شاه که کشتی برافگن هم اکنون به راه

💡 عمر – چون بدانست کان شیر مرد از آن رودبانان نبیند گزند

💡 زدورش چو عمر و بن حجاج دید بدان رودبانان خروشی کشید

💡 هزاری ده از لشگر تیره روی که آن روز بد رودبان از دو سوی

میسترس یعنی چه؟
میسترس یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
جزئیات یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز