رسیه

رسیه، که به قاسم رسی نسبت داده می‌شود، در زمان خلافت مأمون ادعای امامت کرد. او با طرح این ادعا، سعی داشت تا خود را به عنوان یک مقام دینی و اجتماعی معتبر معرفی کند. قاسم رسی در این دوره به دنبال جلب توجه و حمایت پیروانش بود و به نوعی می‌خواست در مقابل چالش‌های سیاسی و اجتماعی آن زمان موضعی قوی بگیرد.

مأمون، به عنوان یک خلیفه عباسی، در تلاش بود تا حاکمیتی قوی و مطلوب ایجاد کند. ادعای قاسم رسی به نوعی برآیند تنش‌ها و نارضایتی‌هایی بود که در جامعه آن زمان وجود داشت. او با پیوند زدن خود به ائمه معصومین، قصد داشت مشروعیت خود را تقویت کند و در عین حال به انتقادات و چالش‌های موجود پاسخ دهد.

این ادعاها نه تنها بر اوضاع سیاسی تأثیر گذاشت، بلکه به نوعی موجب شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی و مذهبی در آن زمان شد. بدین ترتیب، قاسم رسی نه تنها به عنوان یک شخصیت دینی شناخته می‌شد، بلکه در تاریخ به عنوان نمادی از تلاش برای کسب قدرت و مقابله با سلطه ظلم و فساد نیز مطرح گردید. این وقایع نشان‌دهنده پیچیدگی‌های سیاسی و اجتماعی آن دوران و نقش شخصیت‌های مذهبی در شکل‌دهی به تاریخ اسلام است.

لغت نامه دهخدا

( رسیة ) رسیة. [ رَس ْ سی ی َ ] ( ص نسبی ) منسوب به قاسم رَسّی، مدعی امامت در عهد مأمون. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به رَسّی و ائمه رسیه شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به قاسم رسی مدعی امامت در عهد مامون.

جمله سازی با رسیه

شده مار رسیه چون جعد گیسو طوق در گردن زده عقرب به هم جمعیت زلف پریشان را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال شمع فال شمع فال حافظ فال حافظ فال فنجان فال فنجان