دلی خان

لغت نامه دهخدا

دلی خان. [ دَ ] ( مغولی، اِ مرکب ) خان اقیانوس گیر، یا خان جهان گیر. ( از سازمان اداری حکومت صفوی چ دبیرسیاقی حاشیه ص 40 ).، دلیخان. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گنبکی بخش فهرج شهرستان بم با 227 تن سکنه. واقع در 27 هزارگزی جنوب شرقی فهرج و کنار راه فرعی بم به بریگان. آب آن از قنات و محصول آن غلات، خرما، حنا و لبنیات وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) خان جهانگیر

جمله سازی با دلی خان

💡 (به ترکی: تازادان انزلی) یک نفر به قید قرعه روی زمین خم می‌شود و دیگران از روی او می‌پرند. بعد از پریدن آن‌ها هم خم می‌شود تا بقیه از روی آن‌ها بپرند. هم‌زمان با این کار شعری می‌خوانند با این مضمون: تازادان انزلی دی... ایکی دلی خان اکبری دی... اشک بلی سیندیردی...