دست وضو

لغت نامه دهخدا

دست وضو. [ دَ وُ ] ( اِ مرکب ) در تداول عوام، وضو. دست نماز.

فرهنگ فارسی

در تداول عوام. وضو. دست نماز

جمله سازی با دست وضو

يك مرد ناجورى هنگام مرگ به بچّه هاى خودش وصيت كرد: اى بچه ها! اينهايى كه شما رابه خداپرستى و ديندارى دعوت مى كنند تا مى توانيد وجود خدا را انكار كنيد، وگرنه اگر مغلوب شويد و قبول كنيد كه خدايى هست ديگر از شر اينها راحت نمى شويد و بايد تابع اينها باشيد، اگر گفتند زن بايد از روى دست وضو بگيرد و مرد از پشت دست وضو بگيرد، نمى توانى مخالفت كنى.