درکو

لغت نامه دهخدا

درکو. [ دَ ] ( اِخ ) قریه ای است سه فرسنگی کمتر مغرب شنبه. ( فارسنامه ناصری ). این ده اکنون در دو قسمت شمالی و جنوبی قرار دارد:
1 - درکوی شمالی، و آن دهی است از دهستان شنبه بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری خورموج و 3 هزارگزی جنوب رودمند، با 250 تن سکنه. آب آن از چاه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
2 - درکوی جنوبی، و آن دهی است از دهستان شنبه بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع در 48 هزارگزی جنوب خاوری خورموج و 3500 گزی جنوب رودمند، با 260 تن سکنه. آب آن از چاه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

قریه ایست سه فرسنگی کمتر مغرب شنبه این ده اکنون در دو قسمت شمالی و جنوبی قرار دارد

دانشنامه عمومی

دَرَکو، روستایی در دهستان دولاب بخش حرا شهرستان قشم در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۶۳۹ نفر ( ۱۵۳ خانوار ) بوده است.

جمله سازی با درکو

💡 عرش در قصر تو منت کشد از رفعت فرش نجم درکوی تو حسرت خورد از نور حصات

💡 گفتا حزین ندانی آیین جان فشانی درکوی بی نشانی، بنشین و هرزه مخروش

💡 دید زن شوهر خود را درکوی شده با آن پسرک روی به ‌روی

💡 بده می که درکوی عشق و ولا کنم جان فدای شه کربلا

💡 اختیاری نیست درکوی مغان افتادگی زور می دامان دلها می کشد بی اختیار

💡 صد هزاران سر رود درکوی او جز محمّد نیست کس پهلوی او

تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز