درنی

لغت نامه دهخدا

درنی. [ دَ نا/ دُ نا ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( از منتهی الارب ).
- یوم درنی؛ موضعی است که وقعه ای برای بنی طهیة به ضد تیم اللات در آن رخ داده است. ( از مجمع الامثال میدانی ).
درنی. [ دُ نی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به دُرْنی ̍ که نام موضعی است. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

منسوب به درنی که نام موضعی است

دانشنامه عمومی

درنی ( به فرانسوی: Darney ) یک کمون در فرانسه است که در Canton of Darney واقع شده است.
درنی ۷٫۹۲ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۳۲۵ نفر جمعیت دارد.

جمله سازی با درنی

💡 درنی ۷٫۹۲ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۳۲۵ نفر جمعیت دارد.

💡 نوای عشق زهر بند بند من برخاست چه حرف بود که نائی دمید دم درنی

💡 از رخ او هم قمر در وی گریخت وز لب او هم شکر درنی گریخت

💡 نگر چه گفت مرا گفت مرمرا درنی که خیز و برجه مسعود سعدبن سلمان

💡 سخت شچمست چو بادام شکر گر نکند درنی از شرم حدیث تو نهان شیرینی