لغت نامه دهخدا
( درآمده ) درآمده. [ دَ م َ دَ/ دِ ] ( ن مف مرکب ) داخل شده. ( ناظم الاطباء ). واردشده. دخیل: بازل؛ شتر هشت ساله به نهم درآمده. ( دهار ).
- درآمده خلقت؛ عربک. متداخل. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
|| فرورفته: قَعِس؛ درآمده پشت. ( منتهی الارب ). هَضم؛ درآمده شکم گردیدن. ( از منتهی الارب ). || برون شده. || صادرگشته. || آشکارشده. پدیدگشته. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به درآمدن شود.