خوش فکر

لغت نامه دهخدا

خوش فکر. [ خوَش ْ / خُش ْ ف ِ ] ( ص مرکب ) آنکه با فکر خود اغلب اصابت بواقع میکند. آنکه صاحب اندیشه درست است. بافکر.

فرهنگ فارسی

آنکه با فکر خود اغلب اصابت بواقع میکند آنکه صاحب اندیشه درست است.

جمله سازی با خوش فکر

غمزهٔ شوخِ تو خونم به خطا می‌ریزد فرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد
در استان اصفهان ایران است این روستا یک روستای نسبتا بزرگ در شهرستان گلپایگان میباشد که مسیر دو شهر گوگد و گلشهر قرار دارد و بیشتر مردم آن به کشاورزی و دامداری مشغول هستند و پیشرفت در این روستا بسیار چشم گیر می باشد و مردمانی خونگرم و مهمان نواز دارد و بسیار خلاق و خوش فکر می باشند