خوش بیانی

لغت نامه دهخدا

خوش بیانی. [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ ] ( حامص مرکب ) خوش سخنی. نکوسخنی. خوب گفتاری.خوش کلامی. نیکوگفتاری. خوش زبانی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خوش سخنی نکو سخنی

جمله سازی با خوش بیانی

💡 واعظ چو خوش بیانی، حراف و نکته دانی اما همین زبانی، کردار گو نباشد

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چوخ یعنی چه؟
چوخ یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز