خور مهر

لغت نامه دهخدا

خورمهر. [ خوَرْ / خُرْ م ِ ]( اِخ ) نام شمشیر سلیمان پیغمبر بوده است. ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) ( از فرهنگ جهانگیری ):
مگر نگین سلیمان بدست خسرو ماست
که چون سلیمان مر باد را بفرمان کرد
و یا سلیمان خورمهر نام سیفی است
که دیو چونان فرمانبری سلیمان کرد.مسعودسعد ( از فرهنگ جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

نام شمشیر سلیمان پیغمبر بوده است

جمله سازی با خور مهر

💡 در خور مهر و وفا گر نیستم بهر خدا از جفاهای خودم محروم مگذار این چنین

💡 حیف بودی چو تو ماهی همگی در خور مهر تیغ کین خورده درین معرکه کین وران