خواب تیغ

لغت نامه دهخدا

خواب تیغ. [ خوا / خا ب ِ ] ( ترکیب اضافی،اِ مرکب ) کنایه از ضرب تیغ. ( آنندراج ):
بیدل از مژگان خواب آلود او ایمن مباش
می گشاید فتنه ها چشم از کمین خواب تیغ.بیدل ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از ضرب تیغ

جمله سازی با خواب تیغ

یابند محرمان سحرش کشته برفراش گر بر کسی کشد ز غضب او به خواب تیغ
بیدل از مژگان خواب‌آلود او ایمن مباش می‌گشاید فتنه‌ها چشم ازکمین خواب تیغ