خلاف شرع

لغت نامه دهخدا

خلاف شرع. [ خ ِ / خ َ ف ِ ش َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) ضد قانون شریعت و عدالت. ( ناظم الاطباء ). ناروا. حرام. ناموافق عدالت. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

ضد قانون شریعت و عدالت ناروا

جمله سازی با خلاف شرع

💡 پس باید که آدمی به یکی از این اسباب چنان شود که خشم خود را مرده کند و اگر نتواند باری قوت او را بشکند تا سرکش نگردد و بر خلاف شرع و عقل حرکت نکند.

💡 ساقی عیسوی نفس چند ز انتظار بس تا به خلاف شرع و دین نوش کنیم بیار جان

💡 بنابراين، مشاور موظف است در اظهار نظر و راهنماييهاى خود، ضوابط شرعى را رعايتكند تا مبادا موجبات اغواى فرد را فراهم آورد و به گناه و كارهاى خلاف شرع كشاندهشود يا زمينه انحراف و معصيت در او پديد آيد.

💡 نه همپیالگی زاهدان بلای بود خوش ست گر می بی غش خلاف شرع نبی ست

💡 O امام صادق عليه السّلام فرمود: پرداخت بدهى ميّت برانجام وصيّت او مقدّم است (243) چنانكه اگر وصيّت او خلاف شرع باشد نبايد عملى شود.(244)

💡 5. آخرين ديدگاهى كه حضرت امام، قدس سره، در بيانات خود بدان مى پردازندديدگاه كسانى است كه هر اقدامى براى تشكيل حكومت در زمان غيبت را خلاف شرع دانسته وعقيده دارند كه اين عمل با نصوص ‍ روايات مغاير است