خفتنگاه

لغت نامه دهخدا

خفتنگاه. [ خ ُ ت َ ] ( اِ مرکب ) جای خفتن، مبرک. ( یادداشت بخط مؤلف ): یا ابل عودی الی مبارکک؛ شتر بازآی بسوی خفتنگاه خود. ( منتهی الارب ).

جمله سازی با خفتنگاه

مرا نبرد ز جا هیچ دست زور، ولیک ترا نه جای نشستن بود، نه ز خفتنگاه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال پی ام سی فال پی ام سی فال ارمنی فال ارمنی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی