خسل

لغت نامه دهخدا

خسل. [ خ َ ] ( ع مص ) پاک گردانیدن از چیزی که به کار نیاید. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ).
خسل. [ خ َ ] ( ع ص ) رذل. فرومایه. ( منتهی الارب ).
خسل. [ خ ُس ْ س َ ] ( ع ص، اِ ) اراذل. فرومایگان. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ).

جمله سازی با خسل

پیوسته با سپاه توصیف بسته خسل فتح هر جا که میروند عنان در عنان خوشست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ار یعنی چه؟
ار یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز