خجسته باشد روز کسی که دیده بود خجسته روی بت خویش بامداد پگاه
که پادشاه وزیران بطالع مسعود خجسته روی بدین دولت آشیان آورد
خضر خجسته روی ما، راه دیار یار کو؟ عمر سفر دراز شد، رنگ رخ پریده را
دیشب از من، خجسته روی بتافت کاز چه معنیت، دیبه بر تن نیست
هم آی و هم رجب ز شهنشه خجسته شد تا هم خجسته رو بود و هم خجسته رای