خثیم

لغت نامه دهخدا

خثیم. [ خ َ ] ( ع ص، اِ ) فرج زن که بلند و درشت باشد. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).
خثیم. [ خ ُ ث َ ] ( اِخ ) از اعلام عرب است. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).

جمله سازی با خثیم

💡 ربیع ابن خثیم، مشهور به خواجه ربیع، از طایفۀ بنی‌اسد و ساکن کوفه، از زمرۀ زهّاد هشتگانۀ صدر اسلام و تابعین (کسانی که صحابۀ پیامبر اسلام را درک کرده‌اند) و همچنین از یاران و سرداران علی بن ابیطالب بوده‌است. وی ضمن ارادت به وی ظاهراً از خویشان معاویه پسر ابی‌سفیان هم بوده‌است، بنابراین در سال‌های پایانی خلافت علی و بروز اختلاف میان ایشان و معاویه، به قصد انزوا و دوری از نزاع طرفین عراق را به قصد ایران و خراسان ترک کرده‌است. او در سال‌های پایانی عمر ساکن شهر نوغان (مرکز ولایت توس در آن زمان) شده و سرانجام در سال ۶١ یا ۶۳ ه‍.ق درگذشته و در یک فرسنگی شمال نوغان دفن شد.