حلاس

لغت نامه دهخدا

حلاس.[ ح َل ْ لا ] ( ع ص ) پلاس فروش. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ).

جمله سازی با حلاس

د- مجاهد: نعمان بن عمرو الراسبى و برادر مجاهدش حلاس بن عمرو.

حلاس (به حاء مهمله كغراب ) بن عمرو الازدى الراسبى، و برادرش نعمان بن عمرو ازاهل كوفه و از اصحاب اميرالمومنين عليه السلام بوده، بلكه حلاس از سرهنگان لشكر آن حضرت در كوفه بوده.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیپ
چیپ
ملکا
ملکا
استیصال
استیصال
تعمیم
تعمیم