حق پرستی

لغت نامه دهخدا

حق پرستی. [ ح َ پ َ رَ ] ( حامص مرکب ) چگونگی حق پرست.

فرهنگ فارسی

چگونگی حق پرست

جمله سازی با حق پرستی

💡 کسی چون او به فن حق پرستی نگشته ثبت در دیوان هستی

💡 چنین گفتست روزی حق پرستی که او را بود در اسرار دستی

💡 به حق ما که رعایای حق پرست ویْیم تمام کرد مراعات حق پرستی را

💡 خودپرستی خیزد از دنیا و جاه نیستی و حق پرستی خوشتر است

💡 گفت ناید بجز از بی خبران حق پرستی به حدیث دگران

💡 در دیار حق پرستی منزلش بلکه حق در جلوه آب و گلش