حسیات

کلمه‌ی «حسیات» در فارسی به معنای مجموعه احساسات، ادراکات یا تجربه‌های ناشی از حواس پنج‌گانه است. این واژه جمع «حس» است و به آنچه از طریق بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه دریافت می‌کنیم اشاره دارد. حسیات نقش مهمی در تجربه‌ی انسان از جهان پیرامون دارند و پایه‌ی بسیاری از شناخت‌ها و واکنش‌های رفتاری محسوب می‌شوند. در فلسفه و روانشناسی، حسیات به داده‌های اولیه ذهن گفته می‌شود که از طریق حواس به دست می‌آیند و می‌توانند زمینه‌ساز تفکر و تصمیم‌گیری باشند. این واژه معمولاً برای توصیف تجربه‌های مستقیم و ملموس به کار می‌رود و با ادراکات ذهنی یا مفهومی متفاوت است. در ادبیات فارسی، حسیات گاهی برای توصیف تجربیات عاطفی و جسمانی هم استفاده می‌شود. از نظر علمی و روانشناسی، مطالعه آن به فهم نحوه عملکرد حواس و پردازش اطلاعات توسط مغز کمک می‌کند. این واژه با مفاهیمی مانند احساسات، ادراک، تجربه، تجربه حسی و دریافت مستقیم مرتبط است.

لغت نامه دهخدا

حسیات. [ ح ِس ْ سی یا ] ( ع اِ ) ج ِ حِسّی.

فرهنگ فارسی

(اسم ) ۱ - جمع حسیه. ۲ - الف - قضایایی که عقل بمجرد تصور دو طرف آن حکم بدان کند از روی جزم و یقین بواسط. حس ظاهر یا حس باطن که آنها را محسوسات و مشاهدات نامند و از مقدمات یقین. ضروریه باشند. ب - محسوسات بمعنی مشاهدات حسی.

جمله سازی با حسیات

تجربه‌گرایی با استفاده از حسیات در مقابل خردگرایی می‌باشد. تجربیات عقلی از علم حصولی است و روش اثبات غیر شهودی دارد. طبق نظر دکارت اگر همهٔ حواس چندگانهٔ ما از کار بیافتند ولی مغز هنوز بتواند فکر کند، حتماً ما وجود داریم.