جنگطلبی، بهعنوان یک صفت یا حالت رفتاری، به معنای تمایل و اشتیاق فعالانه برای درگیری نظامی و خصومت مسلحانه است. این مفهوم در مقابل صلحطلبی قرار میگیرد و بیانگر روحیهای است که راه حل مناقشات را نه در گفتوگو و دیپلماسی، بلکه در عرصه نبرد و استفاده از زور میجوید. افراد، گروهها یا دولتهای جنگطلب، غالباً با تکیه بر ایدئولوژیهای توسعهطلبانه، ملیگرایی افراطی یا باور به برتری نظامی، به توجیه و ترویج رویکرد تهاجمی خود میپردازند.
این رویکرد میتواند ریشه در عوامل گوناگونی داشته باشد؛ از جمله منافع اقتصادی، تعصبات قومی یا مذهبی، احساس تحقیر تاریخی، یا تلاش برای انحراف افکار عمومی از مشکلات داخلی. در تاریخ، جنگطلبی بارها به بروز درگیریهای ویرانگر و بحرانهای بینالمللی منجر شده و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و انسانی سنگینی به همراه آورده است. تحلیلگران، جنگطلبی را اغلب پدیدهای میدانند که ثبات منطقهای و جهانی را تهدید کرده و امنیت جمعی را به مخاطره میاندازد.
در ادبیات سیاسی و جامعهشناسی، جنگطلبی بهعنوان یک نیروی مخرب و بازدارندهٔ پیشرفت تلقی میشود. جامعه جهانی و نهادهای بینالمللی، با درک خطرات ناشی از این اندیشه، همواره بر ضرورت تقویت فرهنگ گفتوگو، حقوق بینالملل و مکانیسمهای حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات تأکید کردهاند. بنابراین، مقابله با ایدئولوژی جنگطلبی و ترویج ارزشهای صلحجویانه، گام اساسی در جهت تأمین آرامش و توسعهٔ پایدار برای همه ملتها به شمار میرود.