جام کسری

لغت نامه دهخدا

جام کسری. [ م ِ ک ِ را ] ( اِخ ) جام شراب کسری. پیاله ای که کسری در آن شراب میخورده است:
جهان ز پرتو روی تو جام کسری شد
فلک ز نفحه لطف توگوی عنبر گشت.کمال اسماعیل ( ازآنندراج ).در این شعر ظاهراً مقصود از کسری خسرو پرویز است. || جام بزرگ. پیاله کلان. جام شاهی. جام فریدونی. جام فرعونی. رجوع به جام فرعونی و جام فریدونی شود.

فرهنگ فارسی

جام شراب کسری

جمله سازی با جام کسری

جهان ز پر تو رای تو جام کسری شد فلک ز نفخۀ خلق تو گوی عنبر گشت