تنگت

لغت نامه دهخدا

تنگت. [ ت ِ گ ِ ] ( اِخ ) تنکت. رجوع به تنکت و نزهة القلوب ج 3 ص 10، 257 و 260 شود.

جمله سازی با تنگت

بر عذار صافت از نرمی نمی پاید نظر در دهان تنگت از خردی نمیگنجد جواب
طره عنوان جمال تو چو جیم افتاده ست دهن تنگت ازان چشمه میم افتاده ست
ای گل، دهن تنگت صد تنگ شکر چیزی گل با تو نمی ماند در حسن مگر چیزی
هیچست دهان تنگت ای جان و دلم زان لب بجز از هیچ نمی خواهد هیچ
جانا دهان تنگت صد تنگ شکر ارزد اندام سیم رنگت خروار‌ها زر ارزد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دول یعنی چه؟
دول یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
بی عرزه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز