کلمهی «بیفر» در زبان فارسی به معنای فاقد شکوه، بیاعتبار، یا فاقد ویژگیهای ممتاز است. این واژه از ترکیب «بی» (که به معنی نداشتن یا فقدان چیزی است) و «فر» (که به معنای معنای شکوه، عظمت، شجاعت، و ویژگیهای برجسته فردی است) ساخته شده است. به عبارت دیگر، «بیفر» به کسانی اطلاق میشود که از نظر معنوی یا اجتماعی فاقد ویژگیهای برجستهای هستند که باعث میشود در نظر دیگران مورد احترام یا توجه قرار گیرند. در مقابل «بیفر»، واژهی «فرهمند» قرار دارد که به فردی اطلاق میشود که دارای فر، شکوه، یا ویژگیهای برجسته و ممتازی است که او را از دیگران متمایز میکند. فرد «فرهمند» کسی است که از نظر معنوی، اجتماعی یا حتی ظاهری، دارای ویژگیهایی است که باعث جلب احترام و تحسین دیگران میشود. در نتیجه، «بیفر» به طور خلاصه به کسی اطلاق میشود که فاقد شکوه، اعتبار یا ویژگیهای برجسته است و این واژه بیشتر در متون ادبی، فلسفی یا حتی در مکالمات روزمره برای اشاره به فقدان ویژگیهای برجسته و استثنایی به کار میرود.
بی فر
لغت نامه دهخدا
سخنگوی بی فر و بی هوش گشت
پیامش سراسر فراموش گشت.فردوسی.رجوع به فر شود.
فرهنگ فارسی
جمله سازی با بی فر
این ره گذری بی فر و درشت است زین بیمزهتر مستقر نباشد
جدا از خاک پایت ماندم افسوس رخم بی فر سرم بی افسر افتاد
بر آن صلح کردی که چون بازگردی کنی جنگ با کافر شوم بی فر
بی فر او نیارد دولت همی بها آری بها نیارد بی جان همی بدن
که کاووس بیدست و بی فر و پای نشستست بر تخت بیرهنمای