بسترک

لغت نامه دهخدا

بسترک.[ ب ِ ت َ رَ ] ( اِ مصغر ) بستر کوچک. ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با بسترک

اندر شکم او خود بچه را بسترکی زرد کرده‌ست و بدو در ز سر بچه نشانست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مفتوح
مفتوح
اندر
اندر
این طرف
این طرف
لحظه
لحظه