لغت نامه دهخدا باریک کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نرم کوفتن. نرم ساییدن: ادقاق؛ باریک کردن آرد. دقیق کردن آرد باریک کردن آرد. ( منتهی الارب ). نرم کردن. تدقیق. ( دهار ).
جمله سازی با باریک کردن باریک کردن حفرههای بینی، تزریق چسب تفلون در زیرمخاط، بریدن و جابجاکردن دیواره جانبی بینی